در غم عشق تو اندر تب و تابم مولا همچو شمعی ز شرار تو مذابم مولا
تا به کی وعده ی دیدار دهم بردل خویش خسته ا ز گفتن بیهوده جوابم مولا
این دل دلشده بیمار فراق است بیا من فقط با گل روی تو مجابم مولا
یا تو بر سوته دلان حرمت کم مهری یا من خاک بر این دیده به خوابم مولا
شرح این سینه ی پردردبه کس ممکن نیست ناقل مطلب هفتاد کتابم مولا
شاید این هم به صلاح است من چوپانی {دائمآ مونس اندوه و عذابم مولا}
پاره ای از یک غزل کتاب {سرمستان الستی}
شاعر چوپانی {مشعل}